https://fbcdn-profile-a.akamaihd.net/hprofile-ak-ash2/1085834_100004149692651_485734494_s.jpg

Mahdieh Golru
‫گذر زمان انسانها را عوض میکند. ژیلا و بهمن چندروزی است بعد از 4سال و اندی باهم زمان میگذرانند،نمیدونم چقدر از ناگفته هاشون رو تونستن به هم بگن،اما یاد خودم میفتم.آزادی حس خوب و لذت بخشی است اما روزهای منتهی به آزادیم همش یه چیز تو ذهنم میچرخید، اینکه ما چقدر عوض شدیم؟زندگی جمعی،ندیدن و حرف نزدن،فراموش کردن بسیاری از لحظه های خوب وبد و…. وقتی آزاد شدم غذای مورد علاقه بعضی از بچه ها خوب یادم بود اما اصلا یادم نبود وحید چی رو دوست داشت و چی رو… استرس و نگرانی کنار آمدن با این تغییرات و تصور مواجه با آدمی که علیرقم اینکه خیلی بهش نزدیکی خیلی از اوضاع و احوالش با خبر نیستی،چی کار میکنه،کجا میره با کی دوسته، چی میخوره، روزهای تعطیل رو چطور سپری میکنه،کی مریضه، اصلا تو این سالها چه تغییراتی در خانوادم رخ داده و….. وقتی میای بیرون در کوران اخبار این سالها قرار میگیری و مرتب ازت میپرسن "بودی فلان اتفاق افتاد؟!نه نبودی یا آره بودی بابا!"آخه ملاقات خیلی کوتاه هست و معمولا غیر از درباره زندان درباره چیز دیگه ای حرف نمیزنن،یا با تحلیل های عجیب چیزی نمیگن.اخبار مرگ ومیر و طلاق و… که ناراحتت میکنه و بااخبار خوب هم مثل ازدواج و بچه دار شدن و کار و دانشگاه هم حسرت میخوری. ومدتها طول میکشه تا بفهمی کی در خانواده ات چی شده ونزدیکترین کسانت چه چیزهایی را در این مدت از سر گذراندند. امیدوارم این روزها برای همه زندانیان زودتر اتفاق بیفته تا از این بزنگاه هم عبور کنن. عشق است و آتش و خون …….داغ است و درد دوری کی می توان نگفتن……….کی می توان صبوری کی می توان نرفتن …………گیرم پری نمانده گیرم که سوختیم و خاکستری نمانده با دوست عشق زیباست با یار بی قراری از دوست درد ماند و از یار یادگاری‬

Categories: didar, دیدار | Tags: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , | Leave a comment

Post navigation

Leave a comment